|
|
 |
خواب ديدم كه ديگه به تو رسيدم |
ديشب يه خواب قشنگي ديدم |
تو بودي و يه عالمه زيبايي |
چقدر قشنگ بود اون شب طلايي |
|
|
برگشتي و بهم گفتي: عزيزم |
به دل گفتم اگه بخواد من مي رم |
همسفر و همراهمي تا ابد |
تو گفتي كه عاشقمي تا ابد |
|
|
من هم گفتم كه تو رو مي پرستم |
گل سفيدي رو دادي به دستم |
يه بوسه بر دست تو هديه كردم |
اشك تو چشام جمع شد و گريه كردم |
|
|
گرفتي و گفتي فداي اشكت |
دستاي سردمو تو دست گرمت |
فداي اون چشماي روشنت شه |
گفتم نگو، كه دشمنت فدات شه |
|
|
غصه ديگه فراريه عزيزم |
گفتم كه اشك شاديه عزيزم |
هميشه تو قلب كوچيكم باشي |
قول بده كه هميشه پيشم باشي |
|
|
توي گوشم شعراي خوب مي خوني |
گفتي هميشه عاشقم مي موني |
نه تو و نه گل سفيدو ديدم |
واي كه يه لحظه بعد از خواب پريدم |
|
|
تموم اون ساعت پاك محال بود |
حيف كه همه خواب و همه خيال بود |
با اين كه چند لحظه ايه، عاليه |
اما بازم رويا خودش خيليه |
|
|
قسمتيه كه هرگز نمي شه رويا |
ولي از تو اين همه خواب و رويا |
عشق تو رو تا به ابد، تو قلب خود جا مي دم |
حتي اگه تو هيچ شبي خواب تو رو نديدم |